From؛ سریالی برای ترسیدن تا مغز استخوان
به گزارش وبلاگ خلیج اپ، علیرضا اسمعیل زاده؛ اگر مشتاق سریال تازه ای هستید که با دیدنش ترس و دلهره تا مغز استخوانتان نفوذ کند، سریال From پاسخی به اشتیاق شماست. این سریال هیچ تعارف و ملاحظه ای در ایجاد ترس ندارد و آمده است تا هولناک ترین کابوس های کودکی تان را برایتان زنده کند.

مطمئن باشید که برای ترسیدن اصلا معطل نخواهید شد. در همان پیش پردۀ قسمت اول، حتی قبل از اینکه تیتراژ شروعین را ببینید، در حالیکه مو بر بدنتان راست شده، حساب کار دستتان خواهد آمد که با چه جور سریالی طرف هستید.
داستان سریال From در شهر کوچکی اتفاق می افتد که هیچکدام از شهروندانش در واقع اهل آنجا نیستند. همۀ آن ها در این شهر گیر افتاده اند. هر کس وارد این شهر می گردد دیگر به هیچ شکلی نمی تواند از آن خارج گردد. هر چقدر جاده را ادامه بدهند باز هم می بینند که انگار دور زده اند و سرجای اولشان برگشته اند.
اما نکتۀ ترسناک اصلی یک چیز دیگر است. در این شهر به محض اینکه هوا تاریک می گردد موجوداتی اهریمنی با ظاهری شبیه به انسان از جنگل بیرون می آیند و هر انسانی را که بیرون از خانه مانده باشد به طرز وحشیانه ای تکه پاره می نمایند.
یک جور طلسم هایی هست که مردم آن ها را داخل خانه هایشان آویزان می نمایند و این باعث می گردد که این موجودات نتوانند وارد خانه شوند. اما هیولاها سعی می نمایند با حرف هایی که می زنند ساکنان خانه را فریب بدهند و قانعشان نمایند که در را برایشان باز نمایند. در این مورد بچه ها هستند که بیشتر از بقیه آسیب پذیرند.
در سکانس پیش پردۀ قسمت اول کلانتر شهر را می بینیم که قبل از غروب آفتاب با زنگوله ای که در دستش دارد در شهر قدم می زند و هشدار می دهد که کسی بیرون خانه ها نماند و همه به خانه هایشان برگردند؛ 96 روز است که اتفاق بدی در شهر نیافتاده. اما همان شب، در یکی از خانه ها، یک نفر از بیرون به پنجرۀ اتاق یک دختر خردسال می کوبد؛ دختر می پرسد کیست؟ صدایی که پوست بدن آدم را مرتعش می نماید پاسخ می دهد که من مادربزرگ هستم؛ لطفا پنجره را باز کن. این شروع وحشتی است که دیگر بیننده را رها نمی نماید.
جهت اصلی داستان دربارۀ خانوادۀ متیوز است؛ جیم به همراه همسر، دختر نوجوان و پسر خردسالش در جهت سفرشان راه را گم می نمایند و سر از این شهر درمی آورند. آن ها در ابتدا تمام سعیشان را می نمایند که از آنجا خارج شوند و این کوشش بی فایده ای است که همۀ ساکنان این شهر در ابتدای ورودشان به آنجا انجام داده اند. خانوادۀ متیوز کم کم مجبور می شوند که مثل دیگران واقعیت را بپذیرند.
شخصیت های خانوادۀ متیوز بازی طبیعی و باورپذیری دارند و احساس شوک و ناباوریِ اولیۀ کسانی را که برای نخستین بار با امری ماورائی و عجیب رو به رو شده اند به بیننده منتقل می نمایند. سایر بازیگران سریال هم اجراهای بی نقصی دارند. اما از همه مجذوب کننده تر و گیراتر بازی هارلد پرینو در نقش کلانتر بوید است که اقتدار و اضطراب را همزمان در شخصیت خودش به نمایش گذاشته و سخت گیری و خشم را به خوبی با عاطفه و دلسوزی جمع نموده است.
جلوۀ بصری سریال فوق العاده است و با استفادۀ حداکثری از چشم انداز های جنگلی زیبا و چشم نواز، پس زمینۀ مجذوب نماینده و درخشانی برای داستان ترسناک و تاریک خودش ایجاد نموده است. موسیقی سریال، از تیتراژ شروعین (که یک ترانۀ معروف قدیمی با عنوان هرچه بادا باد (que sera sera) است) گرفته تا موسیقی متن، تطابق کاملی با حال و هوای سریال دارد و عمق بیشتری به آن بخشیده است.
همانطور که منتقد نشریۀ هالی وود ریپورتر اشاره نموده، این سریال قرابت های زیادی با سریال پرطرفدار Lost دارد و علاوه بر یک بازیگر مشترک (هارولد پرینو) تهیه نمایندگان این دو سریال هم مشترک هستند (جک بِندر و جف پینکنر). عنوان یک کلمه ای سریال و داستان مرموز آن که با گمگشتگی پیوند خورده است نیز آدم را به یاد حال و هوای سریال لاست می اندازد.
در سه قسمتی که تا به حال در دسترس قرار گرفته، ریتم سریال بخصوص در دو قسمت اول کاملا مناسب و پرشتاب است و جایی برای کسالت باقی نمی گذارد. فصل اول قرار است ده قسمت داشته باشد اما پتانسیل داستان و رازها و پرسش های آن آنقدر زیاد است که تا قسمت سوم هنوز احساس می کنیم داریم نوعی مقدمۀ مجذوب کننده را تماشا می کنیم و داستان اصلی هنوز شروع نشده است. به همین دلیل احتمالا باید منتظر سریالی طولانی باشیم که درست مثل لاست طرفدارانش را تا سال ها در پی خود می کشاند.
تا همین جا مضمون فیلم بی شباهت به وضعیتی که همۀ ما در حال حاضر در آن هستیم نیست. همۀ ما در خانه ها یا پشت ماسک هایمان گیر افتاده ایم و اگر پا از این مرز بیرون بگذاریم ممکن است شکار اهریمنی شویم که آن بیرون کمین نموده است؛ اهریمنی که هر از چندگاهی می شنویم که یکی از کسانی را که می شناسیم گرفتار نموده است. آتش را با آتش نمی گردد خاموش کرد اما شاید اضطراب طولانی و عمیق پاندمی کرونا را بگردد با ترس و اضطراب تماشا این سریال تسکین داد.
- تهیه نمایندگان: جک بندر (Jack Bender)، جف پینکنر (Jeff Pinkner) و دیگران
- بازیگران: هارولد پرینو (Harold Perrineau)، ایون بیلی (Eion Bailey)، کاتالینا ساندینا (Catalina Sandino) و دیگران
- امتیاز: 7.8/10