بدون رنج توسعه پایدار ممکن نیست
به گزارش وبلاگ خلیج اپ، برای دستیابی به سرعت و چابکی و شتاب دهی به فرایند توسعه پایدار، به چشم های بیشتری برای تماشا، مغزهای بیشتری برای فکر کردن و پاهای بیشتری برای دویدن احتیاج داریم. نقشه راه توسعه پایداراز طرف آنچه خواستار شنیدن آن هستی، شکل نمی گیرد؛ بلکه براساس بیان آنچه به شنیدن آن احتیاج داریم شکل می گیرد.

اگر در پی توسعه پایدار واقعی در کشور هستیم باید خواستار پیدایش حس اعتمادی عمیق و وفاداری بین سرمایه اجتماعی باشیم و کار خود را با راست گویی شروع کنیم.
سفر به سوی توسعه پایدار صرفاً مسیری مستقیم و روبه بالا نیست. و هم چنین مقصدی منحصربه فرد هم نیست. بلکه به ماراتنی شباهت دارد که باید مراحل بسیاری را پشت سر گذارند تا به اوج رسید.
شمس تبریزی می گوید، همه می دانند که زایمان بی درد نمی گردد. برای آنکه تو یی نو و تازه از تو ظهور کند باید برای تحمل سختی ها و دردها آماده باشی. توسعه پایدار هم این ویژگی را دارد بدون کوشش و رنج کشیدن و خودشکوفایی اجتماعی توسعه پدیدار نمی گردد.
اگر بتوانیم به خودمان و سایرین یاری کنیم تا به این باور برسیم که قادر به پیشرفت و تحقق بخشیدن به توسعه پایدار هستیم، می توانیم به وسیله ایجاد تغییرات بنیادی سفر کشف خویشتن و رسیدن به خودآگاهی، خودارزیابی صادقانه از خودمان را به انجام برسانیم تا با برخورداری از توانایی ذاتی که برای بهتر شدن داریم، جهان را برای زندگی باکیفیت تر مهیا کنیم.
اگر می خواهیم در جاده توسعه پایدار گام برداریم و در اواسط جاده زندگی مبتنی بر توسعه یافتگی در جنگلی تاریک، راه درست را به طور کامل گم نکنیم، باید از تمرکز بر نیازهای شخصی و گروهی دست برداریم و خودمان را در نقش خدمت گزار دیگران و جامعه ببینیم.
یکی از مهم ترین مهارت هایی که ضروری است مردم پیشرفته در جوامع پیشرفته در خود پرورش دهند توانایی مشاهده خودشان از نگاه دیگران است. دریافت بازخورد صادقانه معمولاً سخت است. به همین خاطر بسیاری از افراد به سایرین همان چیزی را می گویند که آنان دوست دارند بشنوند. به همین علت، مردمان پیشرفته باید سعی نمایند از همنوعانشان بازخورد صادقانه دریافت نمایند. برای رسیدن به توسعه پایدار از پیچیدگی نهراسید.
از کسانی بترسید که قول راهی میان بر به سمت سادگی را در شکل گیری توسعه پایدار به ما می دهند.
توسعه پایدار هنگامی ظهور پیدا می نماید که درک شفافی از ارزش های اجتماعی و اهمیت نسبی آن ها داشته باشیم، و باید اصولی را پایه گذاری کنیم که می خواهیم بر پایه آن ها توسعه را نهادینه کنیم.
در فرایند توسعه یافتگی، اگر کوشش برای شنیده شدن یک روی سکه باشد، روی دیگر تمایل به گوش دادن است. این دو به شکل جدایی ناپذیری باهم هستند. زمانی که متقاعد شویم کسی به اعتراضات و تقاضاهای ما گوش نمی دهد، کمتر مایل به گوش دادن به دیگران خواهیم بود. در این شرایط، تعامل در میان بخش های مختلف جامعه و مردم متزلزل شده و زمانی که ارتباط از بین برود، هم زیستی و هماهنگی سازمانی نیز دچار آسیب خواهد شد و در پی توسعه یافتگی متوقف می گردد.
احساس شنیده نشدن درصورتی که تداوم یابد و به امری عادی تبدیل گردد، به تدریج گوش ها و بعد قلبمان را می بندد. با گوش ندادن به دیگران، باعث می شویم آنان هم احساس نمایند کسی صدای شان را نمی شنود. بعد این چرخه ادامه پیدا می نماید و هر بار که یک دور می زند، همه چیز بدتر می گردد و چرخه توسعه از حرکت می ایستد
وقتی ضرورت گوش دادن به نظرات مختلف را فراموش کنیم، یادگیری هم در ما متوقف می گردد. چون چیز زیادی از یک دستی یاد نخواهیم گرفت. معمولاً تفاوت ها هستند که چیزهای زیادی به آدم یاد می دهند و فراموش نکنیم که رکن اصلی توسعه یافتگی یادگیری مستمر و مداوم است.
منبع: اتاق بازرگانی ایران